بسم رب المهدي
زمين دلتنگ و مهدى بيقرار است فلك شيدا، پريشان روزگار است دلا، آدينه شد، دلبر نيامد غروب انتظارم سرنيامد همه دلها پر از آه و غم و درد همه آلالهها پژمرده و زرد نفسها خسته و در دل خموشند فغانها بىصدا و پرخروشند نه رنگى از عدالت، نى از صداقت در و ديوار دارد نقش ظلمت شده پرپر گل مهر و محبّت همه دلها شده سرشا نفرت شده شام يتيمان، ناله و اشك برد هركس به كاخ ديگرى رشك شده پژمرده غنچه در چمنزار بگشت آواره گل در كوى گلزار نشسته ديو بر دلهاى خفته همه جا بذر نوميدى شكفته زده زنگارها آئين و مذهب دمى، رويى ز سرور نيست يا رب به اشك چشم و مهر و ماه، سوگند به آه و ناله دلهاى دربند اگر نرگس ز هجرت زار زار استشقايق تا قيامت دغدار است اللهم عجل لوليك الفرج ... اللهم اجعلني من انصاره و اعوانه........ آمين
دوست خوبم سلام
خوشحالم كه با وبتون اشنا شدم . مطالبتون واقعا عاليه. اجرتون با اقا انشاالله . خوشحال مي شم به منم سر بزنيد .اگه با تبادل لينك موافق بوديد خبرم كتنيد .
التماس دعا
اللهم عجل لوليك الفرج