سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که راز خود را نهان داشت ، اختیار را به دست خویش گذاشت . [نهج البلاغه]

سفر به دیار آشنایی 3 - آن جمعه ی وصال کی از راه می رسد؟

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
سفر به دیار آشنایی 3(دوشنبه 85 شهریور 13 ساعت 11:58 عصر )

 هوالحکیم

سلام!

قبل از هر حرفی تولد حضرت علی اکبر (ع) مبارک!

اگه خدا بخواد تو پست بعد سفرنامه ی مدینه رو تموم می کنم و اگه تمایل داشتین بعدا سفرنامه ی مکه رو خدمتتون تقدیم می کنم. از همه ی دوستانی که لطف کردن و به من سرزدن ممنون!

 

و اما مسجد قدیم... با کلی دویدن از این در به اون در (توضیح دلیلش رو اگه دوس داشتین بگین تا تعریف کنم... ولی فقط نتیجه اش اعصاب خوردی برای شماست....) رفتیم مسجد قدیم... قسمتی که مسجد جدید به اون مسجد وصل شده یه فضای باز (یا درسترش حیاط مسجد قدیم) با سقف چادری هستش که فرش شده ... و بعد ورودی مسجد قدیم .  و ... روضه ی رضوان... برای خانمها تنها چیزی که می تونن ببینن بالای منبر هستش حتی به ضریح و قسمت پنجره ی قبر مطهر نمی تونن نزدیک شن... آقایون رو نمی دونم تا چه حد آزادی دارن! ولی ستون توبه و ... و منبر رسول الله و محراب پیامبر سمت اوناس و خانمها باید از راه عکس! اون قسمتا رو ببینن.

 

 

 خلاصه هر طور بودو با هر سختی تو روضه رضوان کلی نماز خوندیم... ان شاالله قسمتتون که شد رفتین (اونایی که رفتن برا چندمین بار ان شاالله) محدوده ی روضه رضوان رو با فرشای سبز مشخص کردن.

و  اما  قدم به قدم بیشتر تو غربت مدینه فرو می رفتیم ... مقصد بعدی :  بقیع ... مسیر: بین الحرمین

اجازه بدین قبل از بقیع  براتون از بین الحرمین بگم... اگه تو بقیع از چشما اشک می باره ... تو بین الحرمین مدینه آدم خون گریه می کنه... پیش چشم رسول خدا ... درست تو چند قدمیش و دقیقا روبه روی حرم مطهرش و مظلومیت و غربت فرزندانش به حد اعلی... مزار دخترش  فاطمه (س)  ... زائرا نمی دونن طرف بقیع بایستن و زیارت نامه بخونن یا طرف حرم رسول الله (ص)  ...  (آخه روایتی هستش که طبق اون حضرت زهرا(س) در کنار پدرشون هستن) ...  ولی بقیع... تو دوسه ساعتی که ظاهرا! اجازه ی زیارت داشتیم چه ها دیدیم و چه ها بر ما گذشت... غربتی که  کوه بی شک تاب مقاومت در برابر اون رو نخواهد داشت... غربت بقیع بی انتهاست ... فقط باید اونجا بود و دید...  چی گذشت به ما  وقتی  آخرین روز رو نرسیدیم و درای بقیع رو به رومون بستن... همه گیج بودیم... بارها اون بالا پشت پنجره ها بهمون گیر داده بودن ولی  پشت در موندن یه غم دیگه ای داره ... حتی وقتی بقیع رو دور زدیم و از تو خیابون و از سمت دیگه کنار پنجره ها نشستیم بهمون گیر دادن و بلندمون کردن از جا... دیگه نمی تونم از بقیع بیشتر بگم ... فکرشو می کنم غصم می گیره... کاش یه کم بیشتر کنار بقیع می موندیم... کاش ... کاش ... کاش............... بقیع جایی هستش که دل همه شیعیان توش بدون شک جا می مونه... دلاتون رو هر وقت قسمت شد برین مدینه برا جا گذاشتن تو  بقیع  آماده کنین... جا می مونه... به خدا اونجا جا  می مونه....

اللهم عجل لولیک الفرج و النصر و جعلنا من اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه....

 

 


» یاکریم
»» نظرات دیگران ( نظر)


»
اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 6 بازدید
مجموع بازدیدها: 76339 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

سفر به دیار آشنایی 3 - آن جمعه ی وصال کی از راه می رسد؟
یاکریم
» لینک دوستان من «
یک قدم تا پشت خاکریز
موسم یار
عشق یعنی انتظار
یاس کبود
از نسل یک به نسل سه، صدا مفهومه؟
خمار مستی
یا مهدی (عج)
عطش

» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
مطالب قبلی اینجا هستن!!!!!!!!!
» اشتراک در خبرنامه «
 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن